نبود «کاراکتر»، محصولات فرهنگی ایرانی را شکست می‌دهد

مدیرعامل مجمع نوشت‌افزار، نبود کاراکتر قوی و جذاب را عامل اصلی شکست محصولات فرهنگی می‌داند. خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ ـ ناتوانی در شکل دادن به جهان‌های معنادار همبسته با همه انواع محصولات فرهنگی مسئله‌ای است در سال‌های اخیر به شکلی فراگیری عنصر نفوذ و تاثیرگذاری را از حوزه‌های مختلفی چون شعر، داستان، سینما، تئاتر، […]


مدیرعامل مجمع نوشت‌افزار، نبود کاراکتر قوی و جذاب را عامل اصلی شکست محصولات فرهنگی می‌داند.

خبرگزاری مهر ـ گروه فرهنگ ـ

ناتوانی در شکل دادن به جهان‌های معنادار همبسته با همه انواع محصولات فرهنگی مسئله‌ای است در سال‌های اخیر به شکلی فراگیری عنصر نفوذ و تاثیرگذاری را از حوزه‌های مختلفی چون شعر، داستان، سینما، تئاتر، نقاشی و… ایرانیان سلب کرده است؛ در چنین فضایی ما با انواع فرم‌ها و نحله‌ها و بازیهای پر آب و رنگ هنری و فرهنگی مواجه‌ایم، بدون اینکه «جهانِ معنادار اثر» در حاشیه آنها قابل درک و دریافت باشد و این اثر یا محصول فرهنگی و هنری بتواند با خلق معنایی نو، تاثیر و نفوذی را بر مخاطب یا مصرف‌کننده‌اش بگذارد. در کنار فرهنگ‌سازی از طریق اسباب‌بازی و محصولات فرهنگی، پیوست‌های فرهنگی هم قابلیت بالایی دارد که گویی هنوز جایگاه فرهنگی‌اش را پیدا نکرده است. با توجه به پرونده «باربی/سارا؛ سرنوشت دو جهان»، دریافته‌ایم پیوست‌های فرهنگی از ارکان اصلی محصولات فرهنگی است و باید به آن توجه و بها داده شود. سعید حسینی مدیرعامل مجمع نوشت‌افزار از نبود «کاراکتر» در انیمیشن‌ها، اسباب‌بازی و… نام می‌برد و شخصیتی که کودکان آن را دوست داشته باشند و برایشان جذاب باشد بسیار کم وجود دارد. این گفتگوی مهر با سعید حسینی است.

زمانی‌که از تاثیرات صنایع فرهنگی در جامعه صحبت می‌کنیم یعنی حوزه‌های این بخش مانند تولید اسباب‌بازی‌ها، ساخت انیمیشن، عرضه کتاب‌های مصور و … به صورت زنجیره‌وار در چرخه تولیدات انبوه قرار بگیرد، اگر بخواهم به طور مصداقی بیان کنم اگر اسباب‌بازی تولید می‌شود برای شناساندن و معرفی آن احتیاج به پیوست‌های فرهنگی داریم، به عنوان مثال، کتاب‌های مصور تولید شود یا انیمیشن‌اش ساخته شود تا در ذهن و ناخودآگاه کودک بنشیند و در مواجه با اسباب‌بازی یا لوازم‌التحریر با شخصیت آن بیگانه نباشد، همان‌گونه که می‌بینیم شخصیت‌ کارتونی «باربی»، «فروزن»، «باب‌اسفنجی»، «بتمن»، «اسپایدرمن»، «سونیک» و … برایشان جذابیت دارد و به دنبال دفترهای فانتزی نقاشی و مشق این شخصیت‌ها هستند، مسلما برای انتقال فرهنگ بومی‌مان نیازمند شخصیت قوی در حوزه اسباب‌بازی و انیمیشن هستیم، چرا در خلق «شخصیت» در حوزه صنایع فرهنگی ضعیف عمل کرده‌ایم، نقطه ضعف این مسئله کجاست؟

بله! موضوع پیوست فرهنگی کاملاً درست است همچنین ضعفش در نوشت‌افزار و حوزه‌های دیگر هم وجود دارد؛ در حال حاضر، در بحث کودک و نوجوان در فضای کاراکتر محور ایستاده‌ایم که این بخش تقویت شود. مسلما مرادمان از پیوست فرهنگی بخشی‌اش همان کاراکتر است که ما شخصیت‌های محبوبی نداریم تا کودکان او را دوست داشته باشند، در درجه بعدی بر روی محصولات بنشیند و به بازار عرضه شود.

پیرو پرونده‌ای که شما در خبرگزاری راه‌اندازی کردید و تیتر مناسبی که زده‌اید، همچنین مقام معظم رهبری به این موضوع اشاره داشتند که از دلایل شکست عروسک‌های «دارا و سارا» نبود پیوست‌های فرهنگی است. در کنار پیوست فرهنگی، بحث شخصیت‌پردازی هم وجود دارد. شخصیتی که کودکان به آن علاقه داشته باشند و به سمت آن جذب شوند. نبود شخصیت جذاب و مناسب در تمام حوزه‌ها همانند اسباب‌بازی، لوازم اتاق خواب، پوشاک، تم‌تولد، مواد غذایی و بهداشتی نمود پیدا کرده است، این ضعف تنها در نوشت‌افزار نیست.

اما از سال ۹۱، در حوزه نوشت‌افزار، اتفاقات قابل ملاحظه‌ای به وجود آمد برای برای تولیدکنندگان و هم خانواده‌ها این دغدغه ایجاد شد که محصولی را تولید و خریداری کنند که با فرهنگ بومی خودمان سازگاری داشته باشد. در آن‌سال‌ها همزمان با پخش سریال‌های چون شهیدبابایی، مختارنامه و شکرستان سعی در برجسته کردن شخصیت‌ها و انعکاس آن در نوشت‌افزار کردیم. البته برخی از این طرح‌ها برای کودکان مناسب نیست و در رده سنی آنان قرار نمی‌گیرد اما توانسته‌ایم ارتباط اولیه را برقرار کنیم تا این فرصت را مغتنم بشماریم و خلاء‌ای‌ که در بازار وجود داشت را پُر کنیم.

در سال‌های اولیه با تولیدکنندگان محدود بر روی شخصیت‌های اصیل ایرانی کار کردیم اما زمانی‌که در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نمایشگاه نوشت‌افزار برگزار کردیم و عکس‌العمل خانواده‌ها را به صورت مستقیم نسبت به کالاها رصد کردیم، سعی در اصلاح نادرستی‌ها و کژی‌ها داشتیم. البته اطلاع‌رسانی دقیق رسانه‌ها ما را به این خودباوری رساند که اگر بخواهیم، می‌توانیم گام‌های موثری در این زمینه برداریم.

تقریبا در این ۵، ۶ سال فعالیت فشرده و گسترده در حوزه نوشت‌افزار هر کاراکتری که در حوزه کودکان ظرفیت داشت را کار کردیم همانند، «کلاه‌قرمزی»، «شکرستان»، «شاهزاده روم»، «جناب‌خان»و… برای محصولات نوجوانان از الفبا، معماری فارسی، جغرافیا، مکان‌های قدیمی و تاریخ استفاده کردیم که برخی‌ از این مولفه‌ها مابه‌ازای خارجی هم دارند مانند برج ایفل که حجمی از محصولات ما را گرفته است.

قرار گرفتن مثلث مردم، رسانه‌ها و تولیدکننده‌ها در کنار هم، اتفاق خوبی را رقم می‌زند. زیرا حمایت جدی از لحاظ منابع و تسهیلات از سوی دولت نداشته‌ایم، اما با حمایت مردم جریانی را آغاز کرده‌ایم که این جریان روزبه‌روز گسترده‌تر و بزرگ‌تر شده است و تولیدکنندگان بیشتری به این حوزه ورود پیدا کردند.

روزی که شروع کردیم طراحی‌ها خیلی مطلوب نبود زیرا طراحان با ذهنیت طرح‌های خارجی تصویرسازی را انجام می‌دادند ولی بعد از ۴، ۵ سال، در محصولات تنوع، بلوغ و کیفیت را می‌بینیم، به نظرم این دغدغه و بلوغ هم باید در حوزه اسباب‌بازی اتفاق بیفتد. البته تشکیل انجمن تولیدکنندگان اسباب‌بازی نوید خوبی برای کارهای جمعی افراد دغدغه‌مند در این فضا است.

قرار گرفتن مثلث مردم، رسانه‌ها و تولیدکننده‌ها در کنار هم، اتفاق خوبی را رقم می‌زند. زیرا حمایت جدی از لحاظ منابع و تسهیلات از سوی دولت نداشته‌ایم، اما با حمایت مردم جریانی را آغاز کرده‌ایم که این جریان روزبه‌روز گسترده‌تر و بزرگ‌تر شده است و تولیدکنندگان بیشتری به این حوزه ورود پیدا کردند.

اگر بگوییم در حوزه نوشت‌افزار صنعتی شدیم، باید از ساختار و چرخه‌ای منسجم از ساماندهی تولید، توزیع، ترویج و فروش نام ببریم، آیا در این حوزه‌ها توانسته‌ایم موفق باشیم و بگوییم که ما در حوزه نوشت‌افزار صنعتی شده‌ایم، با توجه به اینکه شما در جایی گفته‌اید کشورمان در این حوزه به‌قدری توانا شده که نیازهای خاورمیانه را تامین می‌کند؟!

نمی‌توانیم کاملا بر این امر صحه بگذاریم که به خودکفایی رسیده‌ایم تا همه نیاز داخل را پوشش دهیم، ولی به اکوسیستمی رسیدیم که بگوییم اجزایی دقیق و جزئی داریم. به نظرم می‌توانیم تلقی صنعت را داشته باشیم، تولیدکننده‌های قدرتمندی داریم در برخی حوزه‌ها توان اینکه کامل نیاز داخل را برطرف کنیم، وجود دارد اما خلاءهای زیاد هست که باید تقویت شوند ولی در این چند سال رشد خوبی داشته‌ایم، به واسطه جریانی که ایجاد شده و جایگاهی که در حوزه نوشت‌افزار کسب کردیم، صنعت اسباب‌بازی هم می‌تواند استارت خوبی بزند.

آقای حسینی، شما بیان کردید که در حوزه نوشت‌افزار می‌توانیم تلقی صنعت را داشته باشیم اما همچنان نمی‌توانیم تماما و کاملا نیازهای تولیدات داخل را پوشش دهیم، چه عواملی مانع این موضوع شده که صنعت منسجم، نداشته باشیم؟

دو موضوع مهم و اصلی از موانع صنعتی شدن در درجه اول محیط کسب‌وکار در ایران است یعنی صنعت ما کامل شکل گرفته اما انگیزه‌ای برای سرمایه‌گذاری جدید وجود ندارد بیشتر از لحاظ بیمه، مالیات و سرمایه‌گذاری‌ها مشکل داریم اما می‌بینیم که در شرایط سخت باز هم دست به تولید می‌زنیم. موضوعی دیگری که ابتدای صحبت‌هایم به آن اشاره کردم و به صنعت نوشت‌افزار مرتبط نمی‌شود بحث کاراکترسازی است که باید شکل بگیرد.

مگر ما در حوزه انیمیشن، کارتون و اسباب‌بازی کاراکتر کم داریم؟ می‌توانیم شخصیت‌های عروسکی «کلاه قرمزی»، «مجموعه شکرستان»، انیمیشن «فیلشاه» و «شاهزاده روم» و… را در حوزه نوشت‌افزار به تولید انبوه برسانیم؟

احسنت درست می‌گویید. نکته اصلی اینجاست که این انیمیشن‌ها و کارتون‌ها تا زمانی‌که روی آنتن تلویزیونی و سینمایی هستند، محبوبیت دارند اگر پخش آن‌ها در صداوسیما تمام شود، بلافاصله افت می‌کنند و قابلیت تولید ندارند زیرا در ذهن کودکان دور می‌شود و دیگر دوست‌اش ندارند و موج طرفداری از این‌ها کاهش پیدا می‌کند.

چطور شرکت «متل» شخصیت‌ عروسکی «باربی» را توانسته سالیان سال محبوب نگه‌دارد، آن‌ها با برنامه‌ریزی دقیق و استراتژی فرهنگی باربی را در صدر اسباب‌بازی‌ها گذاشته‌اند و همچنان «باربی» انتخاب کودکان است!

البته «باربی» در میان عروسک‌های مختلف اروپایی خیلی روی بورس نیست اما در رده‌های اول پرطرفدارترین‌ها هست، ما نمی‌توانیم محصولات «باربی» را با اسباب‌بازی‌ها و اکسسوری‌مان مقایسه کنیم، زیرا شرکت سازنده «باربی» فعالیت‌های گسترده تلویزیونی دارد، انیمیشن‌ها زیادی در این زمینه ساخته‌اند، حضور مستمر در توزیع و تبلیغات وسیع در فضاهای مجازی دارند. ببینید انیمیشن‌ یا کارتون‌هایی که هر روز برای کودکان نمایش داده می‌شود در تاثیر آن شخصیت بسیار موثر است در حالیکه ما از چنین رویداد مهمی غافل هستیم.

در تبلیغات هم بسیار ضعیف عمل کردیم!

بله تبلیغ و ترویج.

البته غفلت در این حوزه وجود داشته، واگرنه ما برنامه تلویزیونی «کلاه‌قرمزی» را داریم که هم برای کودکان و هم بزرگسالان جذابیت دارد و پرطرفدار است و این پتانسیل و قابلیت را دارد سری اسباب‌بازی، لوازم‌التحریر و… آن تولید شود، اما ما از فرصت‌ها به‌خوبی استفاده نمی‌کنیم، تا چه حد با این پیش‌فرض موافق هستید؟

بله! مجموعه «کلاه‌قرمزی» خوب هست اما مشکلی که برای برخی از این برنامه‌ها و کاراکترها ایجاد شده، موضوع «مالکیت» و «تجاری‌سازی» آن است زیرا یا این برنامه‌ها تولیدات صداوسیما هستند یا میان این سازمان با تهیه‌کننده اختلافاتی وجود دارد که نمی‌توان شخصیت‌ کارتونی را در صنایع فرهنگی و پیوست‌های آن کار کرد به عنوان مثال قصد داشتیم شخصیت‌ کلاه قرمزی را برای حوزه نوشت‌افزار استفاده کنیم اما به ما اجازه ندادند یا چند ماه پیگیر عروسک «جناب‌خان» بودیم که تولیدکنندگان نوشت‌افزار می‌توانستند این عروسک را الگو قرار دهند اما نتوانسته‌ایم و تکلیف این کاراکتر در سیستم همچنان مشخص نشده است، این امر میان خالقان و تهیه‌کنندگان انیمیشنی و تلویزیونی جا نیفتاده و فرآیند برایشان تعریف نشده که بتوانند وارد این حوزه‌ها شوند.

در دنیا زمانی که انیمیشنی اکران می‌شود تمام بازار پُر از محصولات اکسسوری، لوازم شخصی، کالاهای اتاق خواب، لوازم‌التحریر و نوشت‌افزار می‌شود و چند برابر اکران‌اش، در ابعاد تجاری‌سازی به فروش می‌رسد اما در ایران چنین نگاهی وجود ندارد که می‌توان از این رویدادها، اتفاقات موثر فرهنگی و اقتصادی رقم زد.

برای تقویت یک صنعت ملی و بومی، شدیدا نیازمند مدیریت واردات و صادرات کالاهای مرتبط با آن صنعت هستیم. تا چه حد سیاست‌های وارداتی و صادراتی اسباب‌بازی در کشور هماهنگ با هدف تقویت و رشد این صنعت است و تا چه حد واردات غیرقانی و بی‌ضابطه یا منفعت‌طلبانه دلال‌ها به این تولیدات و صنایع آسیب رسانده است؟ ما یک بسته مدادرنگی از برند «استدلر» می‌خریم که تولید اصلی آلمان نیست بلکه چینی است و کالاهای چینی بازار را قبضه کرده‌اند که نه کیفیت محصول آلمانی دارد و نه کیفیت ایرانی این در حوزه نوشت‌افزار ما آسیب است، نظر شما چیست؟

اساسا در همه محصولات، وارادات بی‌رویه وجود دارد و هیچ‌گونه نظارت دقیقی بر روی آن‌ها نمی‌شود این‌که شما می‌گویید برندهای همچون «استدلر» به صورت فیک و تقلبی در بازار عرضه می‌شود، کاملا درست است و مردم از این موضوع اطلاع ندارند و آن محصول را خریداری می‌کنند، این اتفاق خوشایندی نیست که ارزش‌گذاری روی کالاها وجود ندارد. مضاف بر آن‌که کاراکترها هم بدون مالکیت به بازار می‌آید و به صورت رایگان استفاده می‌شود.

پس باز هم حق کپی‌رایت رعایت نمی‌شود و این معضل در این چرخه هم وجود دارد؟

بله! این موضوع کار را برای تولیدکننده داخلی سخت می‌کند. منظورم تولیدکننده انیمیشن و اسباب‌بازی است که نمی‌توانند از محصولات‌شان کسب درآمد کنند تولیدکننده اسباب‌بازی یا نوشت‌افزار می‌گوید کاراکتری که به‌مراتب جذاب‌تر است و با ۲۰۰ میلیون دلار ساخته‌شده، کودکان هم آن را می‌شناسند و برایشان جذابیت دارند را باید رایگان در اختیارشان قرار داد. اما محصولات ضعیف‌تر را با هزینه خریداری کنند. در حالی‌که می‌بینیم انیمیشن «فیلشاه» واقعا قابل رقابت با کاراکترهای خارجی است.

بخشی از دفاتر و محصولات فرهنگی شما مزین به تصاویر شهدای گرانقدر ما و طرح‌هایی است که به عنوان طرح‌های انقلابی و دفاع مقدسی شناخته می‌شود. در خصوص این طرح‌ها تا چه حد نیازسنجی و کار کارشناسی برای بالابردن تاثیرات مثبت آنها انجام شده است؟ این سوال از آن‌جهت اهمیت دارد که به شخصه دیده‌ام برخی والدین در هنگام مواجهه با این محصولات اظهار می‌کنند که هنوز کودکانشان آشنایی با مفاهیمی که این محصولات قرار است القا کنند ندارند و شاید به جای جاذبه، برای آنها دافعه ایجاد کند. پاسخ شما به این انتقادات چیست؟

باید به این نکته توجه کنیم که استفاده‌کنندگان از لوازم‌التحریر تنها کودکان نیستند بلکه مصرف‌کننده این محصولات را از رده سنی ۷ سال داریم تا دانشجویان.

طرح‌های مذهبی و انقلابی در حوزه نوشت افزار طرفداران خاص خودش را دارد، مثلا کودکانی که در سن‌های پایین‌تر هستند و به دلیل شرایط خانوادگی و اقتضای محیطی که بزرگ شده‌اند، از این محصولات استقبال کردند.

درست است، ولی به هر حال بیشتر از دیگر اقشار، کودکان و نوجوانان هستند که مخاطب این بازار هستند!

بله! البته این نوع طرح‌های مذهبی و انقلابی طرفداران خاص خودش را دارد، مثلا کودکانی که در سن‌های پایین‌تر هستند و به دلیل شرایط خانوادگی و اقتضای محیطی که بزرگ شده‌اند، از این محصولات استقبال کردند. تولیدکننده‌ها این محصولات را برای مصرف‌کننده‌ها تولید می‌کنند مطمئنا در این چرخه تقاضا وجود دارد که در سال یک میلیون از این نوع دفاتر تولید می‌شود و سال‌به‌سال هم آثار این حوزه توسعه پیدا می‌کند. البته به این امر هم قائل هستیم که طرح‌های زده شده برای کودکان با رنگ‌های متنوع و کاراکتر جذاب ارائه دهیم. سال‌های اولیه که دفاتر شهدا را کار کردیم فروشگاه بیهقی در میدان آرژانتین به من زنگ زدند که از پُرفروش‌ترین دفاترشان طرح شهید احمدی‌روشن بوده است زیرا بچه‌ها از تلویزیون و رسانه با این امر آشنا شدند و موضوع را درک کردند. مسلما کودکان و نوجونان با کلیدواژه‌هایی همچون قهرمان‌های ملی، ایثار، شجاعت و دشمن آشناییت دارند و برایشان قابل‌فهم است حتی نام برخی از این کاراکترها را شنیده‌اند. البته استقبال از طرح‌ها کم نیست هر چند تنوع در محصولات با هر سلایقی جور در می‌آید، وقتی ۴، ۵ هزار محصول در این حوزه داریم، منطقی است که همه سلایق را در آن بچینیم.

در حوزه صادرات نوشت‌افزارها تا چه اندازه موفق عمل کردیم و اگر نتوانسته‌ایم موفق باشیم چه موانعی وجود داشته است؟

موانعی وجود ندارد در اصل در این حوزه کاری نکردیم که صادر کنیم. تولید ما کم و قیمت تمام‌شده بالا است. در کشورهای همسایه چین حرف اول را می‌زند ولی با شرایط پیش‌آمده قیمت‌های دلار، فرصت صادرات به وجود آمده و محصولات ما قابل‌رقابت با کشورهای دیگر است. باید از این فرصت استفاده کنیم و جهش خوبی در صادرات داشته باشیم.

صنایع فرهنگی در حوزه نوشت‌افزار ما فارغ از ابعاد تجاری و صنعتی، دارای وجوه تربیتی و فرهنگی است و بر مخاطبان تاثیرات تربیتی دارد، نیازمند سازوکاری هستیم که با کاراکتر و شخصت‌پردازی دقیق و حساب‌شده تولیدات را با ایده‌های علمی و تخصصی، تربیتی و فرهنگی یکدست کنیم. آیا در بخش تولید نوشت‌افزار در کشور اتاق‌های فکری تخصصی اعم از روانشناسان رنگ و جامعه‌شناسان داریم که این انطباق را صورت دهند و تاثیرات روانی، تربیتی، فرهنگی، جامعه‌شناختی و… تولید داخل را مدیریت کنند؟

البته ما در خلق کاراکتر بسیار ضعیف عمل کرده‌ایم که در حوزه نوشت‌افزار این اتفاق ایجاد کاراکتر نمی‌افتد. مسلما در تشکیل این اتاق فکر هم هیچ راهبردی وجود ندارد، روانشناسی رنگ را در محصولات کار نکردیم، در کاراکترها تنوعی وجود ندارد، البته به تازگی با وجود انیمیشن «فیلشاه» جریانی راه افتاده که امیدواریم ادامه‌دار باشد. البته ما نباید محصولاتمان را با کمپانی «دیزنی» مقایسه کنیم، آن‌ها دپارتمان دقیق متشکل از روان‌شناس، جامعه‌شناس و نخبه دارند که ما این دپارتمان را نداریم، طراحان ما، طرح‌های غربی و اروپایی کار می‌کردند که آرام آرام به بلوغ فکری و دانش خودمان در این زمینه رسیده‌ایم و در اول راه هستیم اما با موفقیت فاصله زیادی نداریم.

با توجه به گفته‌های شما که از سال ۹۱ شروع خوبی در زمینه نوشت‌افزار داشته‌اید و تا به امروز که نزدیک به ۵هزار تولیدکننده در این حوزه فعالیت گسترده دارند، با وجود تکنولوژهای مختلف، به‌روز، کارآمد و هوشمند که در مدارس هم به این تکنولوژی مجهز شده‌اند و با تبلت همه کارشان را انجام می‌دهند، خیلی دیر به این حوزه ورود نکرده‌ایم؟

این گزاره‌ای که استفاده از نوشت‌افزار کاهش پیدا کرده، درست است ولی کاملا حذف نمی‌شود. البته در محصولات تنوع زیادی وجود دارد که اگر در حوزه لوازم‌التحریر افت‌وخیز داشته باشیم در محصولات فانتزی همانند «تم‌تولد» و لوازم شخصی نیازها را به‌روز کنیم و محصولات جدیدی را به بازار عرضه کنیم.

کاهش استفاده از آن را قبول دارم اما مسئله ما صرفاً نوشت‌افزار نیست. مسئله اصلی تولید محتوا در حوزه کودک و نوجوان است. مثلاً اگر ۲۰ سال پیش چادر (خانه‌های کوچک از جنس برزنت) وجود نداشت اما در حال حاضر نیاز خانواده‌ها برای کودکانشان است، باب‌های جدیدی را در این حوزه‌ باز کردیم که در محور پیوست فرهنگی آن وجود دارد.